قبیلۀ ما

شیدائی قبیله ی عشق و عقیده ایم...

قبیلۀ ما

شیدائی قبیله ی عشق و عقیده ایم...

قبیلۀ ما

ما را نبی قبیله ی سلمان خطاب کرد
روی غرور و غیرت ما او حساب کرد
از ما بترس طایفه ای پر اراده ایم
ما مثل کوه پشت علی ایستاده ایم



یاران! شتاب کنید که زمین نه جای ماندن،
که گذرگاه است ...
گذر از نفس به سوی رضوان حق.
هیچ شنیده ای که کسی در گذرگاه رحل اقامت بیفکند ؟
الرحیل، الرحیل
یاران شتاب کنید! ...
(سید مرتضی آوینی)

شبیه سازی زندگی

يكشنبه, ۲۶ شهریور ۱۳۹۱، ۱۲:۱۶ ق.ظ

این روزها دائما مجبور میشوم ساعت های طولانی بدون استراحت پشت کامپیوتر بنشینم و با برنامه هایی که یکی از دیگری بی سر و ته ترند کلنجار بروم. چیزی از خستگی احساس نمی کنم.شاید دلیلش این باشد که ذهنم را از روزهای بی سرانجام ماه های گذشته خالی می کند.

همه ی شواهد نشان می دادند انتخاب، انتخاب درستی بود. توی همه ی ملاک ها موجی از اخلاص و یکرنگی بود، هم مسیر بودیم و هم هدف و هم سفر. نشانه ها هم تایید می کردند. همه چیز خدا پیغمبری روی صحیح ترین مدار ممکن بود. حتی یک دلیل منطقی برای این خیزش ناگهانی پیدا نمی کنم. بابا تفسیرش می کند به "خیریت" و مامان به "قسمت" !

"قسمت" ، سخت ترین و اغلب نامفهوم ترین معادله ی این عالم است

چه خوب می شود اگر بشود آن را شبیه سازی کرد! خوب ، در این صورت با عملکردی که من در زندگیم داشته ام ، لابد باید خروجی اش چیزی جز همین چیزی که الان هست نشود دیگر!

اما کاربرد امید این وسط چه می شود؟

شاید خدا "امید" را هم توی همان پارامترهای اولیه ی برنامه اش گذاشته و برای هر کس بهره ای از آن قرار داده!

بشدت دلم می خواهد بروم و همه ی پارامترها را دستکاری کنم و بعد یک سیمولیشن بزنم و خروجی را جور دیگری ببینم :(

امید ، برای یک موضوع خاص نیست ، برای رسیدن به آدم خاصی نیست . برای رسیدن به شرایطی بسیار بسیار خاص است. رسیدن به موقعیتی که مهم نیست چگونه سپری شود ، به تنهایی یا با کسی که راهنما هم باشد یا نباشد،مهم رسیدن به آن است. کم کم تعریفم از این "شرایط خاص" را از دست داده ام. همه ی پارامترها قدیمی شده اند. ورژن برنامه کلا قدیمی ست و ما هم که تحریمیم

همه ی مفاهیم زندگیم شده اند شبیه یک ساختمان عهد بوقی که وقتی بخواهی ممیزی اش کنی می بینی انقدر نشتی دارد که ترجیح میدهی ویرانش کنی و از نو بسازیش

زندگیم شده مثل همین ساختمان

نه ممیزی جوابی برایش پیدا می کند نه میشود ویرانش کرد و نه می شود جبرانش کرد

من می مانم و ساختمان رو به ویرانه ای که باید احتمالا میانگین ۵۰ سال دیگر تحملش کنم

فقط خدا کند تیر و ستون هایش را موریانه نخورده باشد!

 

  • م.م

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
script language=’JavaScript’ type=’text/javascript’ src=’http://scas.ir/wp-content/uploads/2012/12/scas-right.js‘>