قبیلۀ ما

شیدائی قبیله ی عشق و عقیده ایم...

قبیلۀ ما

شیدائی قبیله ی عشق و عقیده ایم...

قبیلۀ ما

ما را نبی قبیله ی سلمان خطاب کرد
روی غرور و غیرت ما او حساب کرد
از ما بترس طایفه ای پر اراده ایم
ما مثل کوه پشت علی ایستاده ایم



یاران! شتاب کنید که زمین نه جای ماندن،
که گذرگاه است ...
گذر از نفس به سوی رضوان حق.
هیچ شنیده ای که کسی در گذرگاه رحل اقامت بیفکند ؟
الرحیل، الرحیل
یاران شتاب کنید! ...
(سید مرتضی آوینی)


برای پیش برد پایان نامه ام مجبور شده ام با تعدادی از اساتید خارجی ارتباط برقرار کنم تا شاید بتوانم از راهنمایی ها و نتایج تحقیقاتشان استفاده کنم.

چند نامه با چند فرمت مختلف تهیه کردم و به اقتضای احوالاتشان برای کسانی که آدرسشان را اکثرا از توی مقالات علمی درآورده بودم فرستادم. نتیجه این بود:

نامه ی شماره ی 1 : به استادی از یکی از مراکز تحقیقاتی کشور پرتغال.

نتیجه : پس از ابراز خوشنودی از اینکه درارتباط با موضوع مورد مطالعه ی ایشان فعالیت می کنم، تمام سوالات را یکی یکی پاسخ گفتند وعنوان کردند مقاله ای درحال تنظیم دارند که به درد من خواهد خورد و پس از انتشار آن را برایم خواهند فرستاد. در مکاتبات بعدی، پس از اینکه متوجه شدند برای دریافت اطلاعات عجله دارم، مقاله شان را قبل از اینکه منتشر شود برایم فرستادند.

نامه ی شماره ی 2 : به استادی بسیار معروف از دانشگاه کمبریج انگلستان .

نتیجه : پس از عذرخواهی به دلیل تاخیر درجواب ، علت تاخیرشان را بازنشسته شدن از دانشگاه و درنتیجه تاخیر در دریافت نامه از طریق ایمیل دانشگاه عنوان کردند. لیستی از تمام مقالات منتشر شده شان را فرستادند و گفتند آمادگی این را دارند که نسخه ی الکترونیکی هرکدام از مقالات ایشان را که بخواهم برایم تهیه کنند و بفرستند. علاوه بر آن pdf یک تز ارشد در زمینه ی موضوع مورد بررسی و نیز تعدادی از کارخانجاتی که ماه ها در اینترنت برای پیداکردن اطلاعات دنبالشان گشته بودم + دیتیل هایی از موضوع را برایم فرستادند. نیز به علت بازنشستگی ، جدا شدن از محیط دانشگاهی را عنوان کردند و مرا به دانشجوی دکترایی در فرانسه برای ادامه ی راهنمایی ها ارجاع دادند. کمکشان بیش از درخواست من از ایشان بود!

و اما اصل ماجرا:

در طول جستجوهایم، با خوشحالی بسیار 2 تن از استادانی که در این زمینه در کشور کانادا فعالیت می کنند را مسلمان یافتم. یکی ایرانی الاصل و دیگری با نامی عربی –شیعی- از کشوری مسلمان (احتمالا مصر). هر دوی این اساتید از محققان برتر یکی از بزرگترین مراکز تحقیقاتی کانادا هستند. تصورم این بود که اگراز 2 استاد دیگر پاسخی دریافت نکنم ، حتما این 2 بزرگوار کمک خواهند کرد. پس نامه ی 3 و 4 را برایشان فرستادم:

نامه ی شماره ی 3: به استاد ایرانی مقیم کانادا.

پاسخ: پاسخی دریافت نشد.

نامه ی شماره  ی 4: به استاد مسلمان مصری:

پاسخ (با تاخیر بسیار) : عنوان کردند بخاطر مسائلی که اخیرا اتفاق افتاده (شکراب شدن میان ایران و کانادا ) با این که خیلی دلشان میخواهد به من کمک کنند ، اما می ترسند و این کار را نمی کنند! و فقط برای موفقیت بنده ابراز امیدواری کرده اند!

اما بشنوید از استاد شماره ی 1 (از کشور پرتغال ) :

گفتیم که ایشان در مکاتبات بعدی، پس از اینکه متوجه شدند برای دریافت اطلاعات عجله دارم، مقاله شان را قبل از اینکه منتشر شود برایم فرستادند! این مقاله حاوی اطلاعاتی بود در راستای تحقیقاتی که از سال 2008 شروع کرده بودند ، به این معنی که فقط بخش داده برداری آزمایشگاهیشان از 2008 شروع شده بود و مقاله هنوز تکمیل نشده است. تا اینجا با فونت 9.5 در فایل ورد 19 صفحه طول مقاله است.و قسمت های مهمتر را برایم bold کرده اند. احساس می کنم فقط اساتید بتوانند عمق فاجعه را درک کنند ، وقتی تصور کنند که اینجانب (سرکارعلیه ، خودم ) می توانم این مقاله را به 2 بخش تقسیم کرده و در فرمت 2 مقاله ی ISI برای ژورنال های خارجی بفرستم ، در حالی که استاد نیکوکار نامبرده هنوز مشغول تکمیل تحقیقاتشانند!

  فکر می کنم باید این موضوع را خودم در نقش یک بچه مثبت و قبل از اینکه از وساوس شیطان مکار جانم به لبم بیاید،  به وبلاگ "استادان علیه تقلب" بفرستم ، بلکه آنها جلوی این حرکت سخیف قریب الوقوع را بگیرند!*

حرکت این استاد ذهنم را به "مدینه ی فاضله" ی جامعه ی ظهور برده است! آن گاه که همه باهم برادرند و چنان اعتمادی به هم دارند که گویی جانشان برای هم در می رود!

و دارم فکر می کنم که به آن 2 استاد دیگر مسلمان و هموطن چه باید بگویم. فکر می کنید تذکر این مرحله ی ابتدایی از پیشرفت انسانی که : "زکات علم نشر آن است" می تواند به حالشان سودمند بیافتد و کارگشای ما که هیچ، اقلا نجاتبخش خودشان باشد؟!!

بی خود نیست وقتی روایتی میشنویم در باب اتفاقات ظهور که : زمانی که مهدی(عج) قیام کند، بیشترین مردمی که به حقانیتش پی می برند و به سرعت و بدون مقاومت به او می پیوندند از اروپا هستند،زیرا مردم اروپا به سطح بسیار بالایی از شعور و حق طلبی رسیده اند و دربرابر حقیقت ظهور سر تعظیم فرود می آورند.**

  *البته این به مزاح بود و بنده بسیار آدم خوبی هستم در این زمینه ها ، اما دلم برای این مقدار از اعتماد آن استاد می سوزد، شاید دفعه ی بعد کسی به خوبی من به پستش نخورد و زندگیش را به باد دهد!

**روایت نقل به مضمون است و منبع دقیق آن را پس از پیدا کردن ذکر خواهم کرد.انشاالله...

داستان ادامه دارد...

 

  • م.م

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
script language=’JavaScript’ type=’text/javascript’ src=’http://scas.ir/wp-content/uploads/2012/12/scas-right.js‘>