قبیلۀ ما

شیدائی قبیله ی عشق و عقیده ایم...

قبیلۀ ما

شیدائی قبیله ی عشق و عقیده ایم...

قبیلۀ ما

ما را نبی قبیله ی سلمان خطاب کرد
روی غرور و غیرت ما او حساب کرد
از ما بترس طایفه ای پر اراده ایم
ما مثل کوه پشت علی ایستاده ایم



یاران! شتاب کنید که زمین نه جای ماندن،
که گذرگاه است ...
گذر از نفس به سوی رضوان حق.
هیچ شنیده ای که کسی در گذرگاه رحل اقامت بیفکند ؟
الرحیل، الرحیل
یاران شتاب کنید! ...
(سید مرتضی آوینی)

۱۴ مطلب در آبان ۱۳۹۱ ثبت شده است

فردا عروسی دختر دائی ست

چند هفته ست که همه ی دخترها و خانوم های فامیل به شدت دنبال خریدند و اصرار دارند سرتاپایشان نو باشد و با عروسی قبلی فرق کند*

من اما -متاسفانه- نه دنبال کلاه پوستیژ خریدن بودم نه لباس میدی جدیدی که مد شده

یک هفته ست همه اصرار دارند به من بفهمانند افسرده شده ام ، حرفی که اصلا شنیدنش برایم جدید نیست

آخرالامر برای آرامش قلب مادر هم که شده تمام امروز را به ولگردی در خیابان ها برای خرید گذراندم

کوچه برلن ، شانزه لیزه ، آریاشهر ، ستارخان...

آخرش هم خون به دل همه کردم و هییچچچچی نخریدم!

 

نمی فهمم:

وقتی قرار است توی این گرانی هفته ی دیگه اقلا 160هزار تومان بدهم و یک پالتوی الکی بخرم ، پالتویی که مجبور به خرید آن هستم تا از سرما قندیل نبندم؛ پالتویی که اقلا 3 سال خواهم پوشیدش؛ چرا باید همان قدر و یا حتی بیشتر پول بدهم برای لباس مسخره ای که 1 شب بیشتر نمی خواهم بپوشمش؟ آن هم کجا؟ مراسم عروسی احمقانه ای که هیچ رقبتی به آن ندارم و همیشه هم مثل آویزان ها باید سر شام برسیم که هم رفته باشیم هم نرفته باشیم... چقدر همه چیز مسخره ست، چقدر علافیم ما به قرآن...

تازه ؛ کی گفته نمیشه یک کت و دامن را توی 4 تا عروسی پوشید ؟!

تازه تر ؛ چرا هیچ وقت به آقایون ایراد نمی گیرند که چرا کت و شلوارت تکراریه؟!

 

-------

* دقیقا به همین علت فامیل متفق القول تصمیم گرفته اند این ماه بساط قرض الحسنه برچیده شود، چون قرار است بروند عروسی و  خرج دارند!

داشتم شاخ درمی آوردم ؛ خوب خانواده ی دائی می خواهد دختر عروس کند چه ربطی به بقیه دارد...

دلیلش دیروز در خبرهای واصله ی bbc خانواده معلوم شد: خرج های خانوم هایشان برای شرکت در عروسی آنقدر ضروری بوده که قسط قرض الحسنه که هیچ، قسط خانه و ماشین هم نتوانسته اند پرداخت کنند

خود عروس و داماد از همه معلوم الحال ترند؛ کل جهیزیه ی دختردائی + پول پیش خانه که داماد برای اجاره پرداخته برابرست با خرجی که برای برپایی مراسم کرده اند !!! آه ندارند با ناله سودا کنند، سرمایه شان را خرج شب عروسیشان کرده اند! این همه حماقت را آدم باید کجای دلش جا بدهد؟؟ 

جای خواجه ی شیراز خالیست توی این عروسی...

  • م.م


ما در دانش خود درباره ی طبیعت مادی تا آن جا پیش رفته ایم که...

دیگر نه شرّ ، نه نقصان ، بلکه تنها کمال در برابر ماست.

هرمان ویل ، فیزیکدان

 

همه چیز اساساً، آگاهی ، خلوص و شادی است.

شانکارا، (عارف بودایی)

 

ما رأیتُ الا جمیلا...

حضرت زینب (س)، در صحرای کربلا

 

 

 

 

 

بشریت می تواند به زندگی هماهنگ وشایسته دست یابد، تنها درصورتی که بتواند خود را، در محدوده ی محدودیتهای بشر، از تلاش برای برآوردن آرزوهای مادی خلاص کند.

آلبرت اینشتین

 

انسانها با حرص و آز مثل خرگوشی به دام افتاده به دور خود می چرخند؛

پس بگذار درویش با ترک آرزومندی، آز را بیرون براند.

بودا

 

بی نیازی از چیزی، بسیار بهتر از بهره مندی از آن است.

امام علی (ع)، نهج البلاغه

 

 

پ.ن:گویا عقل بشریت هنوز انقدری رشد نکرده که بدون تفسیر ، جملات کوتاه بزرگان شیعه را بفهمند و از آنجا که حسابی محتاج تفسیر و تبسیط اند، خیلی که هنر کنند می روند سراغ کلام بودا و مکاتب شرقی برای اثبات حقانیت معنویت و تهش می رسند به حقانیت قانون جذب... مشغول باشید...

  • م.م

آیت الله بهجت :

"خدا کند شغل نافع به حال خود را تشخیص دهیم و تثبیت در آن پیدا کنیم و در آن ثابت قدم باشیم، و هر روز فکر تازه ای در سر نداشته باشیم و هر لحظه به رنگی نباشیم!"

-----

مطمئنم روی حرفتان صاف می آید می خورد توی کله ی من، انقد که مستقیما مخاطبتان خودمم!

به روح حاجاقا بهجت و پدر و مادرشان صلوات! 

  • م.م

 

که عشق آسان نمود اول ولی افتاد مشکل ها...

 

"این همه از من توقع نداشته باش

شانه هایم تحمل "این همه" را ندارند"

بسیار بسیار ضعیف تر از آنم که می پندارند

 

چقدر خسته ام...

از بس خودم را سرزنش کرده ام

باور کن توی عرش ت هم مرا به خودمتهمی می شناسند ،

این همه اعتراف برایت کافی نیست؟

 

خسته ام از تناسب بستن های مدام بین پارادوکس هایت ، نتیجه نگرفتن ، باز ور رفتن با نشانه هایت و تکرار این چرخه ی باطلی که هیچ بارم نمی کند و روز به روز به فرسودگی روحم می افزاید

 

من ازایما و اشاره و نشانه هایت هیچ نمی فهمم

من بنده ی باهوشی نیستم

تو که نمی خواهی این یک مثقال عمرم را هم هدر دهی

این بی انصافیست که نگویی اشکال کارم کجاست و توقع اصلاحم داشته باشی

 

باورکن های و هوی دریا، در مقابل حال فجیع دل من کم می آورد

دیروز حس می کردم چقدر زندگیم را دوست دارم

امروز می خواستم توی سر تمام دنیا خراب شوم

احساس خوبی از بودنم در این جا و این مقطع از زمان ندارم

مخصوصا که قرار باشد محرم هم همین حالی باشم

این ها نشانی از دیوانگی نیست آیا؟

 

از قربان ت هیچ نفهمیدم

عیدم هم مبارک نبود...

من فقط تو را دارم، اما خوش به حال تو که جز من "دیگران"ی را داری که دلت به شان گرم است، هیچ هم که نباشد یکی را داری به اسم "انسان کامل"، او امروز حتما داشته برای تو قربانی می کرده، خوش به حال آن ها که امروز مستضعفان و جیره خوران قربانی "انسان کامل" بودند

 

در عرفه ات از حسین (ع) آموختم برای ن د ا ر ی هایم گله نکنم و

 فقط بگویم شکر

باشد ، شکر

من که از تو طلبکار نیستم

سعی کرده ام درسم را از حسین(ع) ت یاد گرفته باشم

از تو طلبکار نیستم

فقط عاجزم

به گل نشسته ام

درمانده ام

از تو خواهش کردن را با طلبکاری یکی می دانی؟

 

از قربان ت هیچ نفهمیدم ، عیدم هم مبارک نبود...

-----

ضمنا: هوای بارانی ت را هیچ وقت دوست نداشتم، عجیب است این همسویی حال دل من با طبیعت تو، آخر عید که آسمان گریه نمی کند

ضمنا 2 : می گویند درماندگیتان را در خفا فریاد کنید، جایی که شما باشید و معبود

این جا هم نزدیک به خفاست البته

این جا جائی نیست که من بخواهم حرف های قلمبه بزنم، بلد نیستم، قصدش را هم ندارم که از عرضه ام خارج است

اما جای خوبیست برای نوشتن چیزهایی که پیش از این در کاغذهایی نوشته می شدند که هر از چندگاهی دسته دسته پاره می شدند

خوبی اش این است که آرشیو مرتبی دارد، آن گاه برمی گردم و خودم را با سال گذشته ام در همان تاریخ مقایسه می کنم، این از نتیجه ی اولین سالگرد:

"بله عزیزکم ، از ما گذشته است که کاری کنیم ،کاری که دیگران نتوانند کرد."

دیگر نمی خواهم 20 بگیرم ، همین که رفوضه نشوم برایم کافیست

-

تو به من از خودم مهربان تری ، درست است؟

دلم به حال درماندگی خودم می سوزد، می دانم ملائکه ات هم در عرش به من ترحم می کنند،

توهنوز دلت نسوخته است؟

 

  • م.م
script language=’JavaScript’ type=’text/javascript’ src=’http://scas.ir/wp-content/uploads/2012/12/scas-right.js‘>