قبیلۀ ما

شیدائی قبیله ی عشق و عقیده ایم...

قبیلۀ ما

شیدائی قبیله ی عشق و عقیده ایم...

قبیلۀ ما

ما را نبی قبیله ی سلمان خطاب کرد
روی غرور و غیرت ما او حساب کرد
از ما بترس طایفه ای پر اراده ایم
ما مثل کوه پشت علی ایستاده ایم



یاران! شتاب کنید که زمین نه جای ماندن،
که گذرگاه است ...
گذر از نفس به سوی رضوان حق.
هیچ شنیده ای که کسی در گذرگاه رحل اقامت بیفکند ؟
الرحیل، الرحیل
یاران شتاب کنید! ...
(سید مرتضی آوینی)

عروسی های احمقانه

چهارشنبه, ۱۰ آبان ۱۳۹۱، ۱۱:۵۶ ب.ظ

فردا عروسی دختر دائی ست

چند هفته ست که همه ی دخترها و خانوم های فامیل به شدت دنبال خریدند و اصرار دارند سرتاپایشان نو باشد و با عروسی قبلی فرق کند*

من اما -متاسفانه- نه دنبال کلاه پوستیژ خریدن بودم نه لباس میدی جدیدی که مد شده

یک هفته ست همه اصرار دارند به من بفهمانند افسرده شده ام ، حرفی که اصلا شنیدنش برایم جدید نیست

آخرالامر برای آرامش قلب مادر هم که شده تمام امروز را به ولگردی در خیابان ها برای خرید گذراندم

کوچه برلن ، شانزه لیزه ، آریاشهر ، ستارخان...

آخرش هم خون به دل همه کردم و هییچچچچی نخریدم!

 

نمی فهمم:

وقتی قرار است توی این گرانی هفته ی دیگه اقلا 160هزار تومان بدهم و یک پالتوی الکی بخرم ، پالتویی که مجبور به خرید آن هستم تا از سرما قندیل نبندم؛ پالتویی که اقلا 3 سال خواهم پوشیدش؛ چرا باید همان قدر و یا حتی بیشتر پول بدهم برای لباس مسخره ای که 1 شب بیشتر نمی خواهم بپوشمش؟ آن هم کجا؟ مراسم عروسی احمقانه ای که هیچ رقبتی به آن ندارم و همیشه هم مثل آویزان ها باید سر شام برسیم که هم رفته باشیم هم نرفته باشیم... چقدر همه چیز مسخره ست، چقدر علافیم ما به قرآن...

تازه ؛ کی گفته نمیشه یک کت و دامن را توی 4 تا عروسی پوشید ؟!

تازه تر ؛ چرا هیچ وقت به آقایون ایراد نمی گیرند که چرا کت و شلوارت تکراریه؟!

 

-------

* دقیقا به همین علت فامیل متفق القول تصمیم گرفته اند این ماه بساط قرض الحسنه برچیده شود، چون قرار است بروند عروسی و  خرج دارند!

داشتم شاخ درمی آوردم ؛ خوب خانواده ی دائی می خواهد دختر عروس کند چه ربطی به بقیه دارد...

دلیلش دیروز در خبرهای واصله ی bbc خانواده معلوم شد: خرج های خانوم هایشان برای شرکت در عروسی آنقدر ضروری بوده که قسط قرض الحسنه که هیچ، قسط خانه و ماشین هم نتوانسته اند پرداخت کنند

خود عروس و داماد از همه معلوم الحال ترند؛ کل جهیزیه ی دختردائی + پول پیش خانه که داماد برای اجاره پرداخته برابرست با خرجی که برای برپایی مراسم کرده اند !!! آه ندارند با ناله سودا کنند، سرمایه شان را خرج شب عروسیشان کرده اند! این همه حماقت را آدم باید کجای دلش جا بدهد؟؟ 

جای خواجه ی شیراز خالیست توی این عروسی...

  • م.م

نظرات  (۳)

احتمالا دختر دایی تان با مطالعه این پست شما را از لیست فامیل هایش حذف می نماید.

در ضمن با کلیه ی گفتارتان موافقم.

پاسخ:

دختر دائی و سایر جوانان فامیل در facebook روزگار میگذرانند و نویسنده ی این وبلاگ را الحمدلله نمی شناسند. وگرنه بعد از مرگم هم فاتحه ای نثار روحم نخواهند کرد ... D: 

متشکرم که موافقید اما متاسفانه باید به عرضتان برسانم که باید بروید و اسمتان را به لیست بی کلاس های عالم اضافه کنید :)

  • کبوتر سپید
  •  خیلی خوب بود و حرف دلمان
    کلا" به هیچ عروسی ای که با روحیاتم سازگار نباشد نمی روم ! چون تا چند روز حالم بد است ؛ همه هم میشناسندم و ناراحت نمی شوند :دی
    متاسفانه 95% زندگی های جوان ها استارتش با گناه (اسراف ،مراسم مختلط و...)شروع می شود که جای  تاسف دارد و همیشه به این فکر می کنم که شاید دلیل اینکه زندگی هایشان برستون محکمی استوار نیست همین باشد
    اگر اقتدا کردن به فاطمه سلام الله علیها و علی علیه السلام  و ائمه بی کلاسی است به این موضوع افتخار می کنم و الحمد الله که ما با کلاس نیستیم :)

  • سیدسروش‌مهدی مویدی
  • از آن قسمت افسردگی، به یاد این نوشته افتادم.

    «ویرجینی مریض است»
    http://safireiran.blogfa.com/post/23

    در کل به نظرم وبلاگ خوبی‌ست. حیف که خیلی وقت است که غیرفعال شده‌است.

    و یک سوال:
    لباس عروس را شنیده‌ام که برای یک شب هم اجاره می‌دهند. برای لباس‌های میهمانی چنین فرآیندی وجود ندارد؟

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی
    script language=’JavaScript’ type=’text/javascript’ src=’http://scas.ir/wp-content/uploads/2012/12/scas-right.js‘>