قبیلۀ ما

شیدائی قبیله ی عشق و عقیده ایم...

قبیلۀ ما

شیدائی قبیله ی عشق و عقیده ایم...

قبیلۀ ما

ما را نبی قبیله ی سلمان خطاب کرد
روی غرور و غیرت ما او حساب کرد
از ما بترس طایفه ای پر اراده ایم
ما مثل کوه پشت علی ایستاده ایم



یاران! شتاب کنید که زمین نه جای ماندن،
که گذرگاه است ...
گذر از نفس به سوی رضوان حق.
هیچ شنیده ای که کسی در گذرگاه رحل اقامت بیفکند ؟
الرحیل، الرحیل
یاران شتاب کنید! ...
(سید مرتضی آوینی)

به کجا چنین شتابان؟

چهارشنبه, ۱۷ آبان ۱۳۹۱، ۰۷:۰۵ ق.ظ

سفر ایلام و یک بار دیگر بودن در کنار بچه های هورنو را از دست دادم، امیدوارم چیزی که بخاطرش دور سفر را خط کشیدم ارزشش را داشته باشد و به نتیجه بنشیند

این روز ها دلم فقط یک تخته شاسی می خواهد و ساعت ها وقت برای نشستن روی خاکریز های طلائیه و اتود زدن برای شما را

حاضرم برای این فرصت دوباره لپ تاپم را بدهم و جایش یک تخته شاسی تحویل بگیرم!

دلم هوای نسیم شبانه ی رستم پور را دارد و توقف زمان در آن شب رویایی را،

میشداغ ، حاج حسین یکتا و بچه هایی که دعوت شده بودند برای طراحی

معراج شهدای اهواز و تشییع شهدای گمنامِ بدون تابوتِ آنجا ،با دستانی که قرار بود فردایش برایشان اتود بزنند، می خواستند نمک گیرمان کنند و نگذارند قلم هایمان به بیراهه رود

لحظه ای که روی اروند سوار بر کشتی، نزدیک به مسجد صدام بودیم و عرق شرمی که از "هیچ" نکردنمان برای شما بر پیشانی هایمان نقش بسته بود

دلم تنگ شده است برای روزهایی که دور همه چیز را خط کشیده بودم، من بودم و شما و نصف شبهای اتوکدیِ با وضویمان

رو انداختن به اساتید برای همراهیشان با طرح تصفیه ی بیولوژیک هور و تولید برق خورشیدی و بادی طلائیه و آرزوهایم برای به بار نشستنشان را،

چقدر آرزوهایم دوراند!

حتی به اینکه بشنوم بعدا بدون حضور من – اقلا برای کسب اطلاعات بیش تر- طرح را ورقی زده اند و خوشحال شده اند ، راضی ام! اینکه 20 سال دیگر بفهمم آب طلائیه و خیلی جاهای مشرف به هور را دارند با طرح تصفیه ی بیولوژیک تامین میکنند باور کنید در پوست خود نخواهم گنجید

دلم پر می کشد برای لحظه هایی که بنشینیم و برای شلمچه طرح بزنیم، فقط 4 ماه دیگر!

ما را از لیست تان خط نزنید، بازیگوشی هایم تمام خواهند شد، آن وقت این بزرگ تر ها هستند که می بخشند و دوباره راه میدهند، اگر جز این باشد، به چه امیدی کوچک تر ها ادامه دهند؟

  • م.م

نظرات  (۳)

  • کبوتر سپید
  • سلام
    باز هم مثل همیشه  زیبا
    کم کم دارد باورم می شود ما یک روحیم در دو بدن ! وه که چه دلتنگی های یکتایی ...
    نگران نباشید ،وقتی اسمت در یک لیست باشد خط خوردنی نیست !خدا به هدف پاک بندگانش نگاه می کند و آنها را به همان مسیری که دوست دارند هدایت ... فقط کافی است بخواهی ...
    این سفر را از دست دادی اما حتما" بهترش در راه هست دیگر :)
     وقتی خدا آرزویی را در دلت انداخت راه رسیدن به آن را به تو نشان می دهد ...
    پاسخ:

    با این خییییلی موافقم  " وقتی خدا آرزویی را در دلت انداخت راه رسیدن به آن را به تو نشان می دهد ..." :) البته یک نکته ای در اینجا وجود دارد: حواسمان باشد عقل و قلب سلیممان را قوت ببخشیم تا خدای نکرده آرزویی را از جانب خدا ندانیم ، درحالی که از جانب نفسمان بوده است!

    این گروه یکی از آرزوهای من بودند، گروهی که در وادی هنر، خدایی باشند و نه اهل حدیث نفس، آخه حتما می دانی و دیدی:هنر همه اش به حدیث نفس ختم می شود در مکاتب مادی . و این حال آدم را بهم میزند، به قول آقای رجبی دوانی:می گفتند تا قبل انقلاب توی همین دانشکده ی هنرهای زیبای دانشگاه تهران اساتید فقط به دانشجوها می گفتند"سعی کنید خودتان را بریزید بیرون! یعنی همه اش تمرکز ها روی "خود" بود... آوینی همه ی هنرش این بود که این ساختار را که شناخت طغیان کرد و زد زیر همه چیز و ساختارشکنی کرد...ولی هنوز هم در همین دانشکده ی هنری که ور دل محل اقامه ی نماز جمعه ی فعلیست اساتید با همان مفاهیم هنری غربی مشغولند و فقط اسم تالارش آوینی ست نه رسم آن...

    راستی دیروز مادرم از یک موضوع بانمکی حرف میزد! میگفت: قلب 3 درجه دارد و یا بعبارتی3 تا قلب داریم:

    قلب منیب (توبه و انابه گر) ، قلب شاهد ، قلب سلیم

    اگر به قلب سلیم رسیدی می شوی یک چیزی تو مایه های آقای قاضی!

    میبینی چقدر من حرفهام قلمبه ست؟ D:

  • جنجال یک سکوت
  • یه حس خیلی خیلی خوب داشتم تو این پست
    خوش به حالت که میتونی یه قدمی برداری
    غبطه ....
    پاسخ:

    شما دیگه لطفاً ازین حرفها نزن که من حالم بد شده انقدر که بهت غبطه خوردم

    اصلاً بیا همدیگرو دعا کنیم جای غبطه خوردن ! ها؟چطوره؟می پسندی؟ :)

  • جنجال یک سکوت
  • ما و کار؟
    استغفرالله و اسئله التوبه حتا! :دی
    اگه همدیگه رو دعا کنیم واسه طرف من که برده ولی طرف تو رو نمی دونم چون از دعای من چیزی در نمیاد خیالت تخت خواب فنری:دی
    پاسخ:

    بنده نوازی میفرماید حتا!

    تعارف تیکه پاره نکن قربانت شوم، ما به شما چشم امیدها بستیم بانو :)

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی
    script language=’JavaScript’ type=’text/javascript’ src=’http://scas.ir/wp-content/uploads/2012/12/scas-right.js‘>