قبیلۀ ما

شیدائی قبیله ی عشق و عقیده ایم...

قبیلۀ ما

شیدائی قبیله ی عشق و عقیده ایم...

قبیلۀ ما

ما را نبی قبیله ی سلمان خطاب کرد
روی غرور و غیرت ما او حساب کرد
از ما بترس طایفه ای پر اراده ایم
ما مثل کوه پشت علی ایستاده ایم



یاران! شتاب کنید که زمین نه جای ماندن،
که گذرگاه است ...
گذر از نفس به سوی رضوان حق.
هیچ شنیده ای که کسی در گذرگاه رحل اقامت بیفکند ؟
الرحیل، الرحیل
یاران شتاب کنید! ...
(سید مرتضی آوینی)

یادداشت های 21 آذر91

چهارشنبه, ۲۲ آذر ۱۳۹۱، ۱۲:۱۱ ق.ظ

برنامه‌ی بسیج به مناسبت روز دانشجو، 21 آذر 91، تالار شهید چمران دانشکده‌ی فنی

1-       بچه ها تلاش کرده بودند شفاهاً و اس ام اساً‌ اطلاع رسانی کنند اما اطلاع رسانی ها کافی نبود. با این حال به خاطر حیثیتی شدن قضیه - درتلافی برنامه‌ی دیروز انجمن! - خیلی‌ها شرکت کرده بودند و اگر غیر از این بود...!

2-       سخنان آقای رحیم پور مثل همیشه خوب بود،‌ اما گله‌ی بچه ها به جا بود: بهتر بود حداقل یکی از مسئولان کمی تا مقداری مرتبط به آقای رئیس (و نه نعوذ بالله خود رئیس) می آمد... هرچند از پارسال و دعوت کردن لاریجانی بهتر بود!

با این حال،‌ به نظرم اوج حرف های رحیم پور این قسمتش بود:

بازخوانی 16 آذر 32 مشکل را حل نمی کند،‌ ما الان درآذر 91 هستیم... آن وقتی که باید خون می‌دادیم،‌ دادیم، ‌اکنون باید فکر و ایده بدهیم، امروز پایان نامه های ما به جای گلوله تأثیرگذار است و اگر در زمینه‌ی تحقیقات درست عمل نکنیم خیانت کرده ایم. تا 10 سال آینده را نشانه گذاری کنید، این 10 سال خیلی حیاتی است،‌ باید در مهندسی و پزشکی تمدن سازی کنید و 10 سال دیگر اگر جز این عمل کرده بودیم باید یقه ی خودمان را بگیریم و جواب خون شهدایمان را بدهیم... حوزه و دانشگاه اگر تا 10 سال آینده نتوانند از موانع مهم بیداری اسلامی عبور کند، باید محاکمه علمی شود.

 

3-       کیلیپ مستند کانون رسام بدک نبود!‌ اما خدائیش دلم برای حمدیه‌ی انجمنی دانشکده سوخت!‌ کلاً‌ بچه‌های بسیج همیشه جوری رفتار نمی‌کنند که پشتشان صفحه نگذارند، معتقدم بخش جو دادن‌اش خیلی پرزنگ بود! هرچند بخش‌های خاتمی ِ 83اش محشر بود.

4-       نقطه ی عطف برنامه حضور آقای تیری میسانِ فرانسوی بود. ادبش در ننشستن در شروع سخنانش مرا مسحور خود کرده بود! بد نیست یک چیزهایی از فرانسوی ها یاد بگیریم. حرفهایش از بطن دل یک حنیفِ واقعی بر می‌آمد. به احتمال 99 درصد مسلمان نبود(هنوز نمی دانم) اما چنان از شهاد‌ت‌طلبی درمکتب ما به حسرت سخن می‌گفت و آن را کمال تعالی‌طلبی‌های همه‌ی انسان‌ها معرفی می‌کرد که باورش برایم خیلی سخت بود. تا به حال به «شهادت» به عنوان یک موضوع فطری و روان‌شناختی با این حال و هوا (ایده‌ای که ما خودمان را برای یک هدف مقدس قربانی کنیم) نگاه نکرده بودم. خیلی نگاه شهادت طلبی اش بین المللی بود! حسرت می‌خورد به ما و می‌گفت: شما به واسطه‌ی تحریم دچار فشارید اما اقلاً‌ از کیفیت زندگی معنوی بالایی برخوردارید، راهتان درست است. ‌اما ما، در غرب هم تاوان تحریم کردن شما را خودمان داریم می‌دهیم و هم به خاطر روش‌های تربیتی که از صدقه سر دولت امپریالیستی امریکا از بعد انقلاب کبیر فرانسه به ما تحمیل شده،‌ زندگی‌های پوچی داریم. اوج این حالت (قربانی کردن خود برای یک هدف مقدس) در انسان های غربی نهایتاً در قربانی کردن خود برای خانواده تعریف می‌شود و اینکه کسی بیاید خودش را بخاطر منافع گروه کثیری قربانی کند یا به شهادت برسد می‌شود دیکتاتوری و در دولت ها نه تنها ارزش محسوب نمی شود که با این فرهنگ به صورت نهادینه شده ای مقابله می‌شود،‌ پس دیگر چه جای رسیدن به کمال برای انسان غربی باقی می‌ماند...

آقای تیری میسان در حال امضای کمپین یک میلیون امضایی دانشجویان ایرانی علیه تحریم ایران

- - -

 

پ.ن1: سخنان رحیم پور و تیری میسان نقل به مضمون اند.

پ.ن2: حنیف به معنای حق گرا و دقیق ترش به معنای کسی ست که متمایل به حق باشد.

 

 

  • م.م

نظرات  (۳)

  • مصطفی حسن پناه
  • بازخوانی 16 آذر 32 مشکل را حل نمی کند،‌ ما الان در آذر 91 هستیم ...آن وقتی که باید خون می‌دادیم،‌ دادیم، ‌اکنون باید فکر و ایده بدهیم، امروز پایان نامه های ما به جای گلوله تأثیرگذار است و اگر در زمینه‌ی تحقیقات درست عمل نکنیم خیانت کرده ایم. تا 10 سال آینده را نشانه گذاری کنید، این 10 سال خیلی حیاتی ست،‌ باید در مهندسی و پزشکی تمدن سازی کنید و 10 سال دیگر اگر جز این عمل کرده بودیم باید یقه ی خودمان را بگیریم و جواب خون شهدایمان را بدهیم... حوزه و دانشگاه اگر تا 10 سال آینده نتوانند از موانع مهم بیداری اسلامی عبور کند، باید محاکمه علمی شود.
  • کبوتر سپید
  • سلام خدا بر بندگان خوبش
    خواندیم و استفاده کردیم
    موندم اینها که تا این حد پیش می رن چرا شیعه نمی شن ؟
    اینا شیعه واقعی میشن !
    کتاب " آنگاه هدایت شدم" از دکتر محمد تیجانی تونسی فوووووووووق العاده هست :)
    پاسخ:
    سلام بر مهربان بانوی ما :)
    بله بله موافقم باهات،‌ سوال بزرگیه!
    کتاب رو هم موافقم!‌ تازه کجاشو دیدی که من از خود تیجانی دست نوشته ی مخصوص دارم!:) حیف که اسمم رو توش نوشته و لو میرم!‌ وگرنه می ذاشتم ش رو بلاگ فخر می فروختم باهاش اساسی!:ی
    پاسخ:
    پس باید دید چرا اخراج شده!! 

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی
    script language=’JavaScript’ type=’text/javascript’ src=’http://scas.ir/wp-content/uploads/2012/12/scas-right.js‘>