دو قرار
او هنوز نشسته است.
ساعت هاست که چشم در چشم هم نشسته اید و عدد ها نُقل و نَقل کلام اند. دیگران ، می آیند و می روند . برگ قرارداد ، هنوز سپید است.
صدای تلاوت قرآن از گلدسته های بلند ، دستی به روی شهر می کشد.
این ، مهم ترین قرارداد عمر توست. می تواند ثروتی بیاورد که در خواب هم ندیده ای.
چانه می زنی ... باز هم... باز هم ... اما مرد مهمان ، نمی پذیرد.
مؤذن ، اذان می گوید و تو ، باز هم چانه می زنی... حتی وقتی وضو می گیری.
این ، صدای مکبّر است که می شنوی. مرد مهمان ، هنوز نپذیرفته است.
صدای کسی می آید که دعای پس از نماز را می خواند.
مرد مهمان ، خسته از چانه زنی ، قید همه چیز را می زند.
مرد مهمان رفته است. نمازگزاران مسجد نیز رفته اند... و تو ، از «دو قرار» مانده ای!
***
برداشتی آزاد از سخن مولا امیرمؤمنان علی (سلام خدا هدیه بر او) :
- وقتی مردم ، وظیفه ای دینی را برای بهتر شدن دنیا ، ترک می کنند ، خداوند سبب می شود که زیان کنند تا سود حقیقی را رها نکنند.
*
راز انسان شدن ، سید محمد سادات اخوی
- ۹۰/۰۹/۲۵