قبیلۀ ما

شیدائی قبیله ی عشق و عقیده ایم...

قبیلۀ ما

شیدائی قبیله ی عشق و عقیده ایم...

قبیلۀ ما

ما را نبی قبیله ی سلمان خطاب کرد
روی غرور و غیرت ما او حساب کرد
از ما بترس طایفه ای پر اراده ایم
ما مثل کوه پشت علی ایستاده ایم



یاران! شتاب کنید که زمین نه جای ماندن،
که گذرگاه است ...
گذر از نفس به سوی رضوان حق.
هیچ شنیده ای که کسی در گذرگاه رحل اقامت بیفکند ؟
الرحیل، الرحیل
یاران شتاب کنید! ...
(سید مرتضی آوینی)

سربازی مجازی عاشورا

سه شنبه, ۳۰ آبان ۱۳۹۱، ۱۲:۱۷ ق.ظ

قافله ی عشق در سفر تاریخ است

و این تفسیری است بر آنچه فرموده اند: "کل یوم عاشورا و کل ارض کربلا"

...و تو ای آنکه در سال شصت و یکم هنوز در ذخائر تقدیر نهفته بودی و اکنون... پای به سیاره زمین نهاده ای، نومید مشو، که تو را نیز عاشورائی است و کربلائی که تشنه ی خون توست و انتظار می کشد تا تو زنجیر خاک از پای اراده ات بگشایی و از خود و دلبستگی هایت هجرت کنی و به کهف حصین لازمان و لامکان ولایت ملحق شوی و فراتر از زمان و مکان خود را به قافله سال شصت و یکم هجرت برسانی...

شهید سید مرتضی آوینی

-----

شرمنده ایم ز دوست که دل نیست قابلش

باید برای او، سری دست و پا کنیم...

-----

  ب.ن : مطلب بالا گزیده ای بود از مقاله ای از آوینی. بهتر دیدم گزیده ای نسبتاً کامل تر را اینجا قرار دهم ، کل مقاله طولانی ست و کسی علاقه مند باشد در سایت آوینی دات کام هم می تواند مطالعه اش کند . فعلاً در حد وقت های گذری روزانه همین مقدار کافیست! باشد که خداوند وسعتی در وقتمان دهد ...

 

قافله عشق در سفر تاریخ است و این تفسیری است بر آنچه فرموده اند: کل یوم عاشورا و کل ارضٍ کربلا... این سخنی است که پشت شیطان را می لرزاند و یاران حق را به فیضان دائم رحمت او امیدوار می سازد.

... و تو ، ای آن که در سال شصت و یکم هجری هنوز در ذخایر تقدیر نهفته بوده ای و اکنون ، در این دوران جاهلیت ثانی و عصر توبه بشریت ، پای به سیاره زمین نهاده ای ، نومید مشو ، که تو را نیز عاشورایی است و کربلایی که تشنه خون توست و انتظار می کشد تا تو زنجیر خاک از پای اراده ات بگشایی و از خود و دلبستگی هایش هجرت کنی و به کهف حَصینِ لازمان و لامکان ولایت ملحق شوی و فراتر از زمان و مکان ، خود را به قافله سال شصت و یکم هجری برسانی و در رکاب امام عشق به شهادت رسی... یاران! شتاب کنید ، قافله در راه است . می گویند که گناهکاران را نمی پذیرند ؟ آری ، گناهکاران را در این قافله راهی نیست ... اما پشیمانان را می پذیرند . آدم نیز در این قافله ملازم رکاب حسین است ، که او سرسلسله خیل پشیمانان است ، و اگر نبود باب توبه ای که خداوند با خون حسین میان زمین و آسمان گشوده است ، آدم نیز دهشت زده و رها شده و سرگردان ، در این برهوت گمگشتگی وا می ماند. ....

ای دل! تو چه می کنی؟ می مانی یا می روی؟ داد از آن اختیار که تو را از حسین جدا کند ! این چه اختیاری است که برای روی آوردن بدان باید پشت به اراده حق نهاد ؟ ای دل! نیک بنگر تا قلاّده دنیا ا برگردنشان ببینی و سررشته قلاّده را ، که در دست شیطان است . آنان می انگارند که این راه را به اختیار خویش می روند ، غافل که شیطان اصحاب دنیا را با همان غرایزی که در نفس خویش دارند می فریبد. ....

راستی را که تحلیل وقایع تاریخ سخت دشوار است . سرّ دشواری کار ، در پیچیدگی های روح آدمی است . وقتی که مه در عمق دره ها فرو می نشیند ، اگر چه تاریکی کامل نیست، اما آفتاب پنهان است و چشم انسان جز پیش پای خویش را نمی بیند . اگر نباشد اینکه آفریدگار، ما را در کشاکش ابتلائات می آزماید ، عاداتمان را متبدّل می سازد و شیاطین پنهان در زوایای تاریک درون را در پیشگاه عقل رسوا می دارد، چه بسا که دراین غفلت پنهان همه عمر را سر می کردیم و حتی لحظه ای به خود نمی آمدیم . آنچه حُر را در دستگاه بنی امیه نگه داشته ، غفلت است ... غفلتی پنهان . شاید تعبیر « غفلت در غفلت » بهتر باشد ، چرا که تنها راه خروج از این چاهِ غفلت آن است که انسان نسبت به غفلت خویش تذکر پیدا کند . هر انسانی را لیله القدری هست که در آن ناگزیر از انتخاب می شود و حُر رانیز شب قدری اینچنین پیش آمد ... «عمربن سعد » را نیز ... من و تو را هم پیش خواهد آمد .اگر باب یا لیتنی کنت معکم هنوز گشوده است، چرا آن باب دیگر باز نباشد که : لعن الله امه سمعت بذلک فرضیت به ؟ ....

اگر کسی بینگارد که جدایی دین از سیاست تفکری است خاص این عصر ، دراشتباه است. بیاید و ببیند که اینجا نیز، نیم قرنی پس از حجه الوداع ، همان انگار باطل حاکم است . حکام جور را در همه طول تاریخ چاره ای نیست جز آنکه داعیه دار این اندیشه باشند، اگر نه ، مردم فطرتاً پیشوایان دین را به حکومت می پذیرند و حق هم همین است . اما در اینجا نکته ظریف دیگری نیز هست. ظاهرِ دین ، منفکّ ازحقیقت آن ،هرگز ابا ندارد که با کفر و شرک نیز جمع شود و اصلاً وقتی که دین از باطن خویش جدا شود، لاجرم به راهی اینچنین خواهد رفت .

  • م.م

نظرات  (۲)

  • کبوتر سپید
  • دوست عزیزم سلام
    می گم کل این پست از سید شهیدان اهل قلم هست ؟ یا شما در آن دست برده اید استاد؟
    آخه می دونی من با این جمله "کل یوم عاشورا ،کل ارض کربلا" مشکل دارم!
    یعنی مشکل داشتم که مشکلم با پرس و جو و سرچ حل شد و اتفاقا" دیروز در یک دوره دوستانه هم بحثش شد که این جمله از ائمه نقل نشده و سندیت نداره
    آخه من فکر می کردم یعنی چی ! هیچ روزی روز عاشورا نمی شه  و هیچ زمینی بمنزله زمین کربلا نخواهد بود قطعا" ....
    مطمئنم شما هم تو این مساله با من هم عقیده ای
    فقط خواستم بگم که اگه شما نوشتی ببخشید که انتقاد کردم بهش
    و اگر شهید آوینی نوشتن :-o ببخشید سید اشتباه کردم !
    نه شما ناراحت بشید نه نویسنده این پست ....:) البته می دونم نمیشید :)
    التماس دعا

    پاسخ:

    سلام عزیز

    بله ، همش از سیده، به جز بیت شعر آخر

    من هم مطمئن نیستم که این جمله از معصوم باشه 

    فکر میکنم از یک بزرگی باشه، یک جور مهندسی فرهنگیه! یک جور سبک زندگی! مثلاً سبک زندگی "چمران گونه"! یا "آوینی گونه"!

    این رو اتفاقا از کتابی با همون نام عنوان برداشتم که هنوز کامل مطالعش نکردم. جوابت حتماً توش هست. می خونم و حتماً سعی می کنم جواب بدم

    -----

    کتاب: "سریازی مجازی عاشورا؛ تحلیلی بر کل یوم عاشورا و کل ارض کربلا"- نویسندش هم "مهدی نیلی پور" هست، یک آقای فوق اکتیو تو این زمینه ها، یه مهندس فرهنگی! کتاباشو فعلاً انبار کردم تا کی وقت بشه بخونم...  خوندم جواب میدم خدمتت

  • کبوتر سپید
  • فوق العاده ممنون :)

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی
    script language=’JavaScript’ type=’text/javascript’ src=’http://scas.ir/wp-content/uploads/2012/12/scas-right.js‘>