بگو فارغ از دنیا
حس پیری را در عنفوان جوانی هم تجربه کردنش وحشتناک است ها! آه از این مزخرف نوشت های آخر شبی... جوانتری ها حس های بهتری در چنته داشتی دنیا... امروز از امور دانشجویی زنگ زدند، پول می خواستند برای جشن فارغالتحصیلیِ پیش از دفاع! چه ذوقی داشتند برای بیرون کردنمان. خانوم امور دانشجویی با پررویی تمام 50 تومان هم طلب کرد برای کرایهی آن لباس کذائیشان و کلاهی که یا سرت نمیگذاری یا اگر گذاشتی باید بروی و جلوی در 50 تومانی و به سنت دیرینه ای که نمیدانم از کجا درش آورده اند، مثل همان توپ قلقلی ای که بابایمان وقتی مشقهایمان را خوب مینوشتیم بهمان جایزه میداد هوایش کنی و تظاهر کنی حواست هست که نمیافتد بالای سردر تاریخی دانشگاه! چه حال و هوای خنده دار غمانگیزی...
- - -
گاهی بدک نیست وبلاگ محل حسوحالنوشت های روزمرهی الکی شود... خاصیتهایی دارد
- ۹۱/۰۹/۲۹
نرفتیم
جشن فارغ التحصیلی پیش دانشگاهی را
پشیمان نیستیم
نرفتیم
جشن فارغ التحصیلی کارشناسی را
پشیمان نیستیم
شما میروید؟